تقصير تو نيست,مقصرمعلم دستور زبان فارسي بود
به من نگفت که من...با هر تويي...ما ...نمي شود!
شکسته ام,مي فهمي؟به انتهاي بودنم رسيده ام,اما اشک نمي ريزم!
پنهان شده ام پشت لبخندي که خيلي درد مي کند...
گاهي نفس به تيزي شمشيرميشود.از هر چه زندکيست دلت سير مس شود.
کاري ندارم که کجايي چه ميکني...
بي عشق سرنکن که دلت پير ميشود...
اموختم:کسي که يادم نکرد!من يادش کنم شايد که اوتنهاتر از من باشد!
لباسهايم که تنگ ميشد ميبخشيدم به ديگران
دل تنگم را حالا چه کسي برميدارد.
چي تو چشات که تورو انقدر عزيز ميکنه.اين فاصله داره منو بي تو مريض ميکنه..
اينکه نگاهت نميکنم يني گرفتارتوام..رفتن همه ولي نترس من که طرفدار توام..
مياي کلاغ پر بازي کنيم؟خوبه انگشتتو بزار رو زمين حالا برو؟
روزهاي بي توبودن(پر)فکربي تو بودن(پر)دوست داشتن کسي جزتو(پر)عشق کسي جزتوتوي سرم(پر)عزيزم؟تروخدافقط تو؟(نپر)همين.
نظرات شما عزیزان: