ی دعا
دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!
گفتم بیایم سراغِ خودت...
احوال مهتابیت چطور است ؟!
چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن؟!
چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام
چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!
چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت
راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!
می دانم ، تحملم مشکل است …. اما چه کنم؟!
یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شوی…
تو فقط ماه من بمون و باش...
ماه من...
مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان...
تــــــــو بنویس ...
از دلتنگی هایتــــــ ، از دردهایتــــــ ،
از هرچه دلتـــــ می گوید و میخواهد...
میدانم که حرفهایم را میخوانی...
نظرات شما عزیزان: