نقاشی کن منو
شنیده ام که تو عکس شکسته می کشی با رنگ
اگر حقیقت است بیا من شکسته ام بی سنگ
مرا تو ساده بکش با تمام سادگی ام
و تلخ و تلخ و تکیده ولی کمی پر رنگ
مرا به رنگ روشن صد التماس تیره بکش
کنار کوچه بن بست و خالی از آهنگ
اگر تو معنی پرپر زدن ندانستی
پرنده ای بکش و یک قفس ولی دل تنگ
قرار هر دوی ما بر مدار ماندن بود
ببین که بی قرار توام هنوز بی نیرنگ
مرا تو خسته بکش، پاره کن شکسته بکش
شکسته از دل سنگی و خسته از دل تنگ
نظرات شما عزیزان:
تحمــــــــــل کــــــــن...
روی هــــــــم کــــــه تلنبـــــــار شـــــــد
دیگــــــــر نمیفهمـــــــی کـــــــــدام درد
از کجــــــــــاست....
کـــــــم کـــــــم خـــــــودش
بــــــــی حــــــــــس می شـــــــــود....!
به اندازهی نیاز، بمیرد...
بعد بلند شود
آهسته آهسته
خاکهایش را بتکاند
گردهایش بماند
اگر دلش خواست،
برگردد به زندگی...
دلش نخواست،
بخوابد تا ابد
کاش میشد گاهی آدم
به اندازهی نیاز
بمیرد...!!