درچشمانم
بی ریـــایی شرف دارد بــــــه ریاکــــاری...
همه مردم این شهر به دنبال تواند من هم از شوق تو آواره و سرگردانم ....
درچشمانم تنــهـــــــا یی ام را پنهان می کنم ,
در دلم ، دلتنــــــگی ام را
در سکوتم ، حرفهای نگفته ام را ,
در لبخندم ، غــــــصه هایم را...
دل من چه خردسال است!!!!!!!!!!!
ساده می نگرد , ساده می خندد , ساده می پوشد
دل من از تبار دیوارهای کاهگلی ست
ساده می افتد, ساده مــــی شکند...
ساده مـــــــی میرد
دل من تنها ، تنها، سخت "می گیرد"...
نظرات شما عزیزان: