یه پاییز گریخته ای ...
به پاییز گریخته ای..
لیوان آب..
روی میز بال بال میزند…
و…
گوشواره هایم دو پروانه می شوند..
زمینی که می چرخد نمیداندتو به پاییز گریخته ای…
دیشب که باران آمد…
میخواستم سراغت را بگیرم!
اما..
خوب میدانستم این بار هم که پیدایت کنم,
باز زیر چتر دیگرانی…
بهانه…
نظرات شما عزیزان: